آرای دادگاه تجدید نظر

شرط پذیرش دعوای طلاق به دلیل نپرداختن نفقه

در خصوص تجدید نظرخواهی آقای م. س. فرزند ه. به طرفیت خانم گ. نشان س. فرزند ت. نسبت به دادنامه شماره *به تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۵ صادره از شعبه *که به موجب آن ، پیرامون دعوی بانو گ. س. فرزند ت. به طرفیت آقای م. س. فرزند ه. به خواسته ( ( طلاق به درخواست زوجه به لحاظ ندادن خرجی زندگی و لباس و پول ، نداشتن امنیت جانی و کشیدن مواد و کتک کاری ) ) دادگاه با عنایت به روگرفت مصدق سند ازدواج به شماره ترتیب ۳۲۵ مورخ ۱۳۹۸/۰۳/۲۳ تنظیم یافته در دفتر ثبت ازدواج شماره ۷۰ دشتستان و نیز اظهارات زوجه در جلسه دادگاه ، رابطه زوجیت بین طرفین را احراز نموده
نمونه آرای تجدید نظر استان

رای دادگاه تجدید نظر استان به مورخ 1402/03/31

رأی دادگاه تجدیدنظر استان :

در خصوص تجدید نظرخواهی آقای م. س. فرزند ه. به طرفیت خانم گ. نشان س. فرزند ت. نسبت به دادنامه شماره *به تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۲۵ صادره از شعبه *که به موجب آن ، پیرامون دعوی بانو گ. س. فرزند ت. به طرفیت آقای م. س. فرزند ه. به خواسته ( ( طلاق به درخواست زوجه به لحاظ ندادن خرجی زندگی و لباس و پول ، نداشتن امنیت جانی و کشیدن مواد و کتک کاری ) ) دادگاه با عنایت به روگرفت مصدق سند ازدواج به شماره ترتیب ۳۲۵ مورخ ۱۳۹۸/۰۳/۲۳ تنظیم یافته در دفتر ثبت ازدواج شماره ۷۰ دشتستان و نیز اظهارات زوجه در جلسه دادگاه ، رابطه زوجیت بین طرفین را احراز نموده و سعی و تلاش دادگاه در جهت اصلاح ذات البین و صلح و سازش بین زوجین موثر واقع نشد و با وجود ارجاع امر به مرکز مشاوره زیر نظر اداره بهزیستی و نیز صدور قرار ارجاع امر به داوری و طی شدن تشریفات شرعی و قانونی لازم باز هم توفیقی در برقراری سازش بین زوجین حاصل نشده و با توجه به عدم حضور خوانده در جلسه دادرسی و عدم ارسال لایحه و در امان ماندن دعوی از هر گونه ایراد و دفاع شکلی و ماهوی و محکومیت قطعی خوانده به پرداخت نفقه خواهان ، بنابراین دادگاه با توجه به مراتب پیش گفته و نظر قاضی محترم مشاور ، عسر و حرج زوجه ، در ادامه زندگی مشترک با خوانده موصوف را احراز نموده و به گواه مواد ۱۱۲۹٫۱۱۳۰ ، تبصره الحاقی به ماده ۱۱۳۳٫۱۱۳۹٫۱۱۴۳٫۱۱۴۴٫۱۱۴۵ و ۱۱۴۶ قانون مدنی و مواد ۲۴٫۲۶٫۲۷٫۲۹٫۳۱٫۳۲٫۳۳ و ۳۷ از قانون حمایت خانواده ، حکم بر الزام زوج به مطلقه نمودن زوجه را در یکی از دفترخانه های رسمی ثبت طلاق صادر و اعلام می نماید. لازم به ذکر است: ( ( ۱. ازدواج نوبت اول است.و زوجین دارای یک فرزند مشترک به نام ر. یک ساله هستند که حضانت فرزند تا هفت سالگی بر عهده زوجه می باشد. و هر چند ادعای اعتیاد زوج و عدم حصور ایشان می تواند موجب سلب حضانت گردد. اما با توجه به اینکه تا زمان حضانت زوج ، چند سال باقی مانده است.لذا در حال حاضر نمی توان سلب حضانت نمود زیرا ممکن است.در تاریخ حضانت پدر ، شرایط ایشان متفاوت باشد. و بتوان حضانت را به وی سپرد. بنابراین در حال حاضر چنین اعلام می گردد. که با پایان یافتن حضانت قانونی مادر ، حضانت فرزند مشترک تا سن بلوغ بر عهده زوج می باشد. مگر اینکه زوجه بتواند در آن زمان ، عدم صلاحیت پدر را در پرونده ای جداگانه به اثبات برساند. ۲. حقوق مالی ناشی از زوجیت برای زوجه محفوظ می باشد. ) ) حسب ماده ۳۱ قانون حمایت خانواده ، ارائه گواهی پزشک ذی صلاح در مورد وجود یا عدم وجود جنین برای ثبت طلاق الزامی است.مگر آن که زوجین بر وجود جنین اتفاق نظر داشته باشند. ضمنا با عنایت به تبصره ماده ۳۳ قانون حمایت خانواده ، سر دفتر  دفتر خانه مرجوع الیه جهت اجرای صیغه طلاق در صورت امتناع زوج ، دارای نمایندگی می باشد. احراز شرایط اجرای صیغه طلاق با مجری صیغه طلاق است. نوع طلاق مستند به مواد ۱۱۴۳٫۱۱۴۴٫۱۱۴۵ و ۱۱۴۶ قانون مدنی و با توجه به بذل یک هزار تومان از مهریه ، باین از نوع خلع و مدخوله ی نوبت اول می باشد. اعتبار این حکم به مدت شش ماه از تاریخ ابلاغ رای فرجامی یا سپری شدن مهلت فرجام خواهی است ، توجها به محتویات پرونده و با استماع اظهارات طرفین به شرح صورت جلسه ی دادرس یه تاریخ ۱۴۰۲/۰۳/۲۱ ، علیرغم اینکه تا تاریخ ۱۴۰۱/۰۳/۰۱ با هم زندگی مشترک داشته و چندین مرتبه نیز دنبال وی رفته حاضر به برگشت نشده دادنامه تجدید نظرخواسته مطابق موازین قانونی صادر گردیده و علیرغم اینکه حکم تمکین اخذ هر چند هنوز قطعی نشده با ارائه هشت فقره تراکنش نفقه ی وی و نیز فرزند مشترک را هم پرداخت نموده و اعتیاد به مواد مخدر ندارد. و با توجه به اینکه تجدید نظر خوانده دختر خاله ام است.و دارای فرزند مشترک نیز می باشیم و همسرم را دوست دارم. حاضر به طلاق دادن ایشان نیستم. و تجدید نظر خوانده نیز اظهار داشته علیرغم اینکه زمان ازدواج می فهمیدم که ایشان اعتیاد به شیره تریاک داشته و با توجه به اینکه ایشان بر هر مساله ی کوچکی مرا به مورد کتک کاری قرار میداد و اخلاق درستی نداشت نمی توانم با وی زندگی کنم و طلاق می خواهم. دادگاه علیرغم اینکه با تقدیم دادخواست طلاق در تاریخ ۱۴۰۱/۰۵/۲۴ متعاقب ان مشارالیها اقدام به مطالبه نفقه در تاریخ ۱۴۰۱/۰۷/۰۲ نموده که پس از عدم صلاحیت شورا به و ارجاع به شعبه *و با وجود اینکه به موجب دادنامه *به تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۰۶ حکم بر محکومیت تجدید نظر خواه به پرداخت نفقه صادر شده ولکن متعاقب آن به موجب دادنامه *به تاریخ ۱۴۰۲/۰۲/۱۲   به لحاظ طرح دعوی تمکین قرار توقف رسیدگی صادر گردیده است.و از طرفی با توجه به طرح دعوی تمکین از سوی تجدید نظر خواه فوق به موجب دادنامه *به تاریخ۱۴۰۲/۰۲/۱۱ صادره از شعبه *حکم به الزام تجدید نظر خوانده فوق به تمکین عام و خاص از همسرش صادر گردیده است. که هنوز حایز قطعیت نگردیده است. و با توجه به اینکه حسب گواهی پزشکی قانونی به شماره ۱۴۰۲۴۳۹۹۰۰۰۱۴۳۲۹۶۷ به تاریخ ۱۴۰۲/۰۳/۲۷ که با آزمایش به عمل آمده از ادرار تجدید نظر خواه به روش استخراج dllme و آنالیز gcms متادون یافت شده است.اما صرف نظر از اظهارات تجدید نظر خواه به عدم اعتیاد به مواد مخدر نظر به اینکه به طور معمول متادون در جهت کمک به ترک مواد مخدر استفاده می شود. هر چند بنابر اظهارات تجدید نظر خوانده در زمان ازدواج از مصرف وی به مواد مخدر شیره و تریاک مطلع بوده و با توجه به اینکه با مصرف فعلی متادون نمی توان تجدید نظر خواه را معتاد به ان تلقی نمود که این امر به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد نموده باشد. و با وجود ادعای مصرف سایر مواد مخدر از نوع صنعتی دلیلی ارائه نشده و نتیجه گواهی پزشکی نیز فاقد این موضوع است.و از طرفی دیگر نسبت به نفقه با توجه به اینکه استناد به نفقه مسلتزم حکم محکمه و قطعیت ان و صدور اجراییه نسبت به آن است.که در فرجه نسبت به پرداخت اقدام ننماید. که این مهم رعایت نشده و حکم قطعی ارائه نشده است.بنابراین به لحاظ فقد ادله اثباتی بر وجود عسر و حرج در عدم پرداخت نفقه و اعتیاد به مواد مخدر و نیز ایراد ضرب و شتم و سوء رفتار نسبت به تجدید نظر خوانده و علیرغم اینکه دادگاه نخستین به حکم قطعی نفقه را استدلال رای خویش قرار داده ولکن دادنامه مربوطه اساسا مربوط به شوهر سابق تجدید نظر خوانده بوده که پیوست پرونده حاضر شده نه تجدید نظر خواه پرونده حاضر ، بنابراین هیات دادگاه به استناد ماده۳۵۸ قانون آیین دادرسی در امور مدنی و ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی ، با وارد بودن تجدید نظر خواهی تجدیدنظرخواه و با نقض دادنامه تجدید نظر خواسته ، حکم به بطلان دعوی خواهان بدوی صادر می نماید. رای صادره ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور می باشد./

مستشاران شعبه *

غ. ر. ی. ر.

آخرین آرای دادگاه تجدید نظر

نمونه آرای تجدید نظر استان

مصداق جرم غیر قابل گذشت

ضرب و جرح عمدی با چاقو، مصداق جرم غیر قابل گذشت است که رضایت شاکی خصوصی صرفا از موارد تخفیف مجازات محسوب می شود.

نمونه آرای تجدید نظر استان

تاثیر شرط داوری بر صلاحیت دادگاه

درصورت وجود شرط داوری در قرارداد؛ رسیدگی به اختلافات بدوا در صلاحیت دادگاه نیست؛ بنابراین نمی توان به استناد عدم تعیین مدت داوری در قرارداد