آرای دیوان عالی کشور

تکلیف حقوق مالی زوجه در دعوی طلاق

در دعوی طلاق از ناحیه زوجه، در صورت احراز عسر و حرج و صدور حکم الزام به مطلقه نمودن زوجه، ضروریست دادگاه در حکم خود به تعیین تکلیف حقوق ناشی از زوجیت بپردازد و صرف ارجاع به سایر پرونده های مربوطه، کافی نیست.
نمونه آرای دیوان عالی کشور

پیام: در دعوی طلاق از ناحیه زوجه، در صورت احراز عسر و حرج و صدور حکم الزام به مطلقه نمودن زوجه، ضروریست دادگاه در حکم خود به تعیین تکلیف حقوق ناشی از زوجیت بپردازد و صرف ارجاع به سایر پرونده های مربوطه، کافی نیست.

مستندات: ماده 29 قانون حمایت خانواده مصوب 1391/12/01-

شماره دادنامه قطعی :

9309987424300560

تاریخ دادنامه قطعی :

1395/05/06

گروه رأی:

حقوقی

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم س. ب. 32 ساله دادخواستی بطرفیت آقای ر.الف. الف. 32 ساله به خواسته صدور حکم طلاق (گواهی عدم امکان سازش) بلحاظ سوء فتار زوج را تسلیم دادگستری شهرستان ب. و خلاصتاً اظهار نموده مطابق عقدنامه به عقد دائم خوانده درآمده و زوج از پرداخت نفقه خودداری و ترک زندگی مشترک کرده و وظائفش را بجا نمی آورد و معتاد میباشد، لذا عسروحرج در زندگی بوجود آمده و از طرفی سؤرفتار شدید دارد و زندگی مشترک غیرقابل تحمل است، پرونده هائی در خصوص اوضاع آشفته خوانده در دادگاه صالحه تحت رسیدگی و یا مختومه است، از شوهرش دارای فرزند پسر 7 ساله بنام ب. می باشد و بدون بخشش مهریه و با استناد به مواد 1129 و 1130 قانون مدنی متقاضی صدور حکم طلاق میباشد، خواهان، 1- کپی کارت ملّی خود، 2- کپی عقدنامه رسمی دارای شماره ترتیب … تنظیمی دفترخانه … ازدواج بهبهان موضوع انعقاد رابطه زوجیت دائم مورّخ 1385/5/22 فیمابین زوجین با مهریه چهارصد عدد سکه تمام طلای بهار آزادی را پیوست عرضحال خود نموده است، دادرس علی البدل دادگاه عمومی حقوقی ب. در تاریخ 93/6/30 دستور داده تا پرونده جهت ایجاد مصالحه و سازش ظرف 20 روز (کلمه ناخوانا) ارسال شود و متعاقباً از تاریخ 93/8/20 با حفظ بدل به شورای حل اختلاف لیکک ارسال شده است، متعاقب ارسال سوابق مذکور، به جهت عدم وصول نتیجه اقدامات شورا بدستور مورّخ 93/11/21 دادرس شعبه اوّل دادگاه عمومی حقوقی ب. طرفین بدادرسی دعوت شده اند، قبل از حلول وقت رسیدگی مرقومه ای فاقد تاریخ از شعبه دوّم شورای حل اختلاف ل. به انضمام کپی دو برگ صورتمجالس تنظیمی آن شورا ارسال و پیوست گردیده و طی آنها که با حضور زوجه و در غیاب خوانده تشکیل گردیده بوده، خواهان خلاصتاً عنوان نموده قادر به ادامه زندگی با خوانده نمی باشد و ایشان هرگز از اعتیاد دست بر نمی دارد و هم اکنون حدود هشت ماه است که در خانه پدری خود با پسرش زندگی می کند و در طول این مدت حتی یک ریال جهت هزینه نداده است، جلسه شعبه اوّل دادگاه عمومی حقوقی در تاریخ 94/3/3 با حضور خواهان و در غیاب خوانده تشکیل و خواهان همسو با اظهارات خود در دادخواست تقدیمی مطالب خود را تکرار و همچنین اجمالاً بیان داشته شوهرش ناراحتی اعصاب و روان و اعتیاد به موادمخدر دارد و در حال حاضر زندان به سر میبرد و زن و بچه اش را به امان خدا رها نموده و دائماً بیرون خانه دنبال موادمخدر و دائماً در توهم است و مدت یکسال و نیمی که منزل پدری خود به سر میبرد مخارج را خانواده خودش تأمین می کنند، مدتی قبل برای ترک موادمخدر به کمپ ترک اعتیاد رفته و بعد از مرخص شدن به محض اینکه به خانه رسید دوباره شروع به مصرف مواد نمود، بابت اعصاب و روان و مصرف مواد متقاضی معرفی شوهر به پزشکی قانونی شده و بدلیل ترک نمودن خانه و دنبال موادمخدر بودن و نداشتن معاشرت و اینکه دیگر قادر به تحمل این وضعیت نیست خواستار طلاق شده و گفته شوهرش در زندان گچساران بدلیل ترک نفقه بسر می برد. دادگاه طی نامه دستور معرفی خوانده به پزشکی قانونی از طریق زندان گچساران را صادر تا از آنطریق جهت تشخیص سلامت اعصاب و روان و لاعلاج یا صعب العلاج بودن بیماری وی و همچنین راجع به جنون یا عدم جنون و دارا بودن و فقد اعتیاد اظهارنظر گردد، پزشکی قانونی گچساران طی جوابیه 94/3/20 خلاصتاً اعلام داشته نامبرده (آقای ر.الف. الف. ) مبتلا به اختلال دوقــطبی با تــابلوی سایکوز (جنون) می باشد و نیاز به مصرف مداوم دارو و نظارت روانپزشک دارد و لازم است به مدت دو ماه بستری و درمان گردیده و پس از زمان مذکور تحمل حبس دارد، دادگاه حضور زوجه را جهت تعیین تکلیف حقوق مالی و وضعیت حمل ضروری وتشخیص مشارالیها را دعوت مینماید، خانم س. ب. در تاریخ 94/5/10 در دادگاه حاضر و اجمالاً اظهار داشته مهریه خود را در پرونده 903010 پیگیری و منجر به رأی و در حال اجرا می باشد و جهیزیه اش را مسترد کرده و برای نفقه اش پرونده کیفری تشکیل و منجر به رأی شده که به خاطر آن خوانده زندان رفته و راجع به نفقه معوقه فعلاً مطالبه ندارد و فرزند مشترک 8 ساله (ب.) نزد مادر است و با توجه به اینکه توان اداره امور مالی او را ندارد و حق حضانتش قانوناً تمام شده قصد دارد با پدرش توافق کند و در صورت عدم توافق متقاضی تعیین هر هفته دو روز ملاقات دارد، شوهرش بلحاظ عقلی مشکل دارد و به همین خاطر از زندان آزاد شده، همیشه می گویند بستری شده، نه کار می کند و نه نفقه می دهد و توان زندگی ندارد، دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و آقایان اسفندیار جشان زاده بعنوان داور زوجه و بیت اله الف. در نظریه مشترکی که داده اند، شرائط زوجه برای طلاق و علت مخالفت زوج با طلاق را مرقوم داشته اند، موارد مرقوم از ناحیه زوجه: 1- تحت هیچ شرائطی حاضر به برگشت و ادامه زندگی زناشوئی با همسرش نمی باشد-2- در صورتیکه حضانت فرزندش را به زوجه بدهد و هزینه نفقه و نگهداری فرزند و همچنین هزینه دادرسی پرونده در دادگاه را پرداخت نماید، مشارالیها هم حاضر است از مهریه اش بگذرد، از ناحیه زوج مرقوم شده: 1- خواهان زنش است، 2- خواهان بچه اش است، 3- حاضر است در روستای محل سکونتشان برای زوجه منزل درست کرده با هم زندگی کنند و با توکل به خدا به دنبال کار برود و درآمدی داشته باشد و گفته تحت هیچ شرائطی حاضر به طلاق و جدائی نیست. ضمناً پزشکی قانونی بهبهان طی جوابیه مورّخ 94/5/26 منفی بودن حمل زوجه را تأیید کرده است، دادگاه تحقیق از خواهان در خصوص اینکه جنون مرد قبل یا حین یا پس از عقد حادث گردیده را ضروری دانسته و زوجه را جهت ادای توضیح دعوت مینماید، همچنین از دفتر خود میخواهد چنانچه سابقه ای از محکومیت زوج به ترک انفاق یا استعمال یا اعتیاد موادمخدر وجود دارد کپی آنها را تهیه و پیوست نماید، دفتر آن شعبه اوّل دادگاه عمومی حقوقی در تاریخ 94/7/28 دو برگ کپی از دادنامه های کیفری، اوّلی- بشماره 86-89/7/20 متضمن محکومیت زوج به تحمل 74 ضربه شلاق و پرداخت 5 میلیون ریال جزای نقدی بابت اتهام استعمال موادمخدر از نوع تریاک و دوّمی- بشماره …-91/11/16 متضمن محکومیت آقای ر.الف. الف. به تحمل 20 ضربه شلاق تعزیری و پرداخت 2 میلیون ریال جزای نقدی بابت اتهام استعمال موادمخدر (هر دو دادنامه صادره دادگاه انقلاب ب.) را ضم پرونده مینماید، زوجه در تاریخ 94/8/16 در دادگاه حاضر و در پاسخ به سؤال دادگاه اجمالاً بیان داشته آقای الف. قبل از ازدواج با ایشان بیماری روانی داشت و تحت نظارت پزشک (دکتر گ. بوده و بعد از ازدواج نزد دکتر پ. در بهبهان و نزد دکتر د. بوده و در زمان مجردی هم سابقه مصرف موادمخدر داشته و زوجه از این موضوع غافل و اطلاعی از وضعیت مریضی او یا مصرف موادمخدر نداشته و همزمان با تولد فرزندش فهمیده که زوج قرص اعصاب مصرف می کند، دادگاه سابقه کیفری زوج از دفتر خود را می خواهد، دفتر آن شعبه اوّل دادگاه عمومی حقوقی ب. در تاریخ 94/9/2 یک برگ کپی از دادنامه بشماره 1183-93/9/24 صادره همان شعبه اوّل متضمن محکومیت غیابی آقای ر.الف. الف. به پرداخت /1/000/000 ریال جزای نقدی بابت بزه توهین و تحمل 2 سال حبس بابت بزه تهدید و تحمل دو سال حبس بابت بزه ترک انفاق با تجویز اجرای مجازات اشد در خصوص بزه ترک انفاق را پیوست پرونده نموده است، در وقت فوق العاده پرونده تحت نظر دادگاه بدوی قرار گرفته و ختم دادرسی اعلام و رأی خود را طی شماره 1059-94/9/8 انشاء نموده است، بموجب دادنامه موصوف دادگاه پس از ذکر مشخصات طرفین و مقدمات رأی و اقدام بعمل آمده در اجرای قرار داوری و مساعی آنها و اعضاء شورای حل اختلاف و سوابق تهیه شده از زوج، با نظر به اینکه حسب محتویات پرونده و دادنامه شماره 1183 زوج بدلیل ترک انفاق و تهدید محکوم به چهار سال حبس تعزیری گردیده و حسب مکاتبه رئیس زندان گچساران و نظریه پزشکی قانونی، زوج از سلامت روانی برخوردار نبوده و به همین دلیل از زندان آزاد گردیده و قادر به اداره زندگی مشترک نبوده و مشاهده وضعیت و اوضاع و احوال وی توسط دادگاه نیز حکایت از ناتوانی زوج در اداره زندگی و تأمین معاش خواهان (زوجه) داشته و نظر به اینکه خواهان نسبت به سایر حقوق مالی و غیرمالی خود در جلسه 94/5/10 اظهار نموده (نقل به مضمون) مهریه خود را در پرونده جداگانه مطالبه نموده و جهیزیه را مسترد و راجع به نفقه فعلاً مطالبه ای ندارد و حضانت فرزند بموجب پرونده … درحال رسیدگی میباشد، با استناد به مواد 1129 و 1130 قانون مدنی، حکم به الزام خوانده به مطلقه نمودن همسر خود را صادر و با توصیف فاقد حمل بودن زوجه، نوع طلاق را بائن موضوع ماده 1130 قانون مدنی و عده آن را سه طهر تعیین و نحوه اجرای رأی از طریق اعطای نمایندگی سردفتر را تشریح و مدت اعتبار دادنامه را 6 ماه و رأی صادره را حضوری دانسته است. آقای ر.الف. الف. از این رأی تجدیدنظرخواهی مینماید. تجدیدنظرخواه در لایحه ای که پیوست دادخواست خود نموده خلاصتاً گفته، ایشان شخصی فقیر و بی بضاعت و فاقد شغل و کار و پس انداز میباشد که با کارگری و هزاران بدبختی و بیچارگی و قرض از مردم با خواهان ازدواج و دارای یک فرزند مشترک میباشد، اگر زوجه از وی طلاق بگیرد دیگر هیچ کس حاضر به ازدواج با خوانده نمی گردد و فرزندش در جامعه بلحاظ مطلقه شدن مادرش سرخور دیگران می شود و ایشان اصلاً حاضر به طلاق و جدائی همسرش از خود نمی باشد و حاضر است زندگی خود را بهبود بخشد و اصلاً ترک نفقه ننموده بلکه در حد توانش تا توانسته خرجی و مخارج همسرش را پرداخت نموده است، زوج در پایان گفته که وی اعتیاد داشته است امّا ترک کرده است، بلحاظ عدم دریافت پاسخی از تجدیدنظرخوانده پرونده به دفتر کل محاکم تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد ارسال و هیئت قضات محترم شعبه دوّم دادگاه تجدیدنظر آن استان در وقت فوق العاده پرونده را تحت نظر قرار داده و وارد به رسیدگی ماهوی شده و با اعلام ختم دادرسی رأی خود را طی شماره 1364-94/11/20 انشاء مینمایند، بموجب مفاد دادنامه مذکور، در خصوص تجدیدنظرخواهی زوج به طرفیت زوجه مبنی بر اینکه تجدیدنظرخوانده دادخواستی به طرفیت تجدیدنظرخواه به خواسته صدور حکم طلاق به لحاظ عسروحرج (سؤرفتار زوج، اعتیاد و ترک نفقه) تقدیم نموده، مطابق خواسته رأی صادر گردیده، نظر به اینکه تجدیدنظرخواه در این مرحله از دادرسی ایراد و اعتراض مؤثری که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم آورد بعمل نیاورده و مضافاً همانطور که دادگاه بدوی نیز استدلال و استناد به مواد قانونی نموده، نظر به اینکه حسب دادنامه 1183 شعبه اوّل دادگاه عمومی ب.، تجدیدنظرخواه به اتهام تهدید و ترک نفقه زوجه به تحمل چهار سال حبس و به موجب دادنامه شماره 105 دادگاه انقلاب ب. به اتهام استعمال موادمخدر به تحمل شلاق و پرداخت جریمه محکوم گردیده و نظر به اینکه حسب گواهی پزشکی قانونی به شرح صفحه 37 پرونده زوج مبتلا به اختلال دوقطبی با تابلوی سایکوز (جنون) بوده و نیاز به مصرف مداوم دارو و نظارت روانپزشک دارد، علیهذا بنظر هیأت دادگاه عسروحرج زوجه در ادامه زندگی مشترک را محرز دانسته و ضمن ردّ اعتراض تجدیدنظرخواه، رأی به تأیید دادنامه تجدیدنظرخواسته را صادر و اعلام نموده اند. این رأی در تاریخ 94/12/5 به آقای ر.الف. الف. ابلاغ گردیده است. ضمناً بواسطه اشتباه در تایپ دادنامه در نگارش محل دادگاه طی رأی اصـــلاحی شــماره 1500-94/12/10 کلمه از یاسوج به ب. اصلاح گردیده است. آقــــای ر.الف. الف. در تاریخ 94/12/26 از رأی شماره 1364-94/11/20 فرجام خواهی نموده است، مخلص فرجام خواهی نامبرده این است که اظهار داشته وی دارای مشکل روحی و روانی نیست و خواستار معرفی به پزشک معتمد و متخصص میباشد و تاکنون هیچ کم و کاستی برای همسرش باقی نگذاشته است، دفتر دادگاه تجدیدنظر پس از دریافت دادخواست فرجامی و ثبت آن اقدام قانونی معمول و به جهت عدم دریافت پاسخی از فرجام خوانده پرونده را به دفتر کل دیوان عالی کشور ارسال مینماید. با ارجاع پرونده به شعبه 22 دیوان و ثبت آن به کلاسه 950109/22 گزارش پرونده بنحو فوق توسط عضوممیز تهیه گردیده است. مفاد دادخواست فرجامی همزمان با مشورت مورد مطالعه هیئت شعبه دیوان قرار خواهد گرفت هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حضرتی عضوممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص فرجام خواهی آقای ر.الف. الف. بطرفیت خانم س. ب. از دادنامه شماره 364 مورّخ 94/11/20 شعبه دوّم دادگاه تجدیدنظر استان کهیگلویه و بویراحمد که در مقام تأیید رأی شماره 1059 مورّخ 94/9/8 شعبه اوّل دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ب. (مفاداً مشعر بر صدور حکم به الزام فرجام خواه (زوج) به مطلقه نمودن فرجام خوانده (زوجه)) صادر گردیده، با مطالعه جامع اوراق پرونده وارد و موجه است، تحقیقات و اقدامات دادگاه در رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و توجه به دلایل و مدافعات طرفین واجد نقصان میباشد، زیرا، چنانچه تشخیص دادگاه رسیدگی کننده این میباشد که وضعیتی بوجود آمده که ادامه زندگی برای زوجه با مشقت همراه و تحمل آن برای ایشان مشکل گردیده و در عسروحرج قرار گرفته و دادگاه مطابق ماده 1130 قانون مدنی قصد مجبور نمودن زوج به طلاق زوجه دارد، بنا به الزام ماده 29 قانون حمایت خانواده می بایست تکلیف حقوق ناشی از رابطه زوجیت نیز روشن و متعاقباً مبادرت به انشاء حکم نماید، واگذار نمودن این حقوق به پرونده های دیگر و ذکر کلاسه آنها بدون مطالبه و انعکاس آخرین وضعیت هر کدام و اخذ توضیحات کافی و دقیق در این مورد نقصان است، اقتضاء پرونده ایجاب داشت بدین منظور دادگاه با دعوت طرفین و تعیین وقت رسیدگی اظهارات هر کدام راجع بموارد منعکس در ماده 29 قانون فوق الاشعار استماع و اقدامات لازم معمول ولدی الاقتضاء پرونده های هر مورد مطالبه و خلاصه آن انعکاس و با التفات بیشتر راجع به نظریه داور زوجه که از قول زوجه مرقوم داشته در صورتیکه حضانت فرزندش به وی داده شود و هزینه نفقه و نگهداری فرزند و همچنین هزینه دادرسی پرونده در دادگاه را پرداخت نماید حاضر است از مهریه اش بگذرد ملحوظ نظر قرار گرفته و مقررات شرعی انشاء صیغه بذل فداء و قبول مبذول و نوع طلاق رعایت گردیده و در پایان پس از رسیدگی و اقدامات مذکور و بر اساس نتایج حاصله از آنها، مطابق مقررات شرعی و قانونی حکم قضیه صادر گردد، همچنین بنا به تجویز ماده 199 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی علاوه بر رسیدگی به دلایل مورد استناد طرفین، پیرامون کشف حقیقت و با منظور بررسی وضعیت حقوق ناشی از رابطه زوجیت و موارد مربوط به مهریه و جهیزیه و نفقه زوجه و فرزند و حضانت و ملاقات و … و در صورت انعقاد عقد بذل چگونگی انشاء صیغه بذل فدا و قبول مبذول با استماع اظهارات طرفین و لدی الاقتضاء گواهی گواهان و مطالبه و ملاحظه و انعکاس خلاصه پرونده های استنادی و اجرائی، اقدامات انجام شود، فلذا و از آنجائیکه در رأی فرجام خواسته نکات و موارد فوق لحاظ و رعایت نگردیده، در موقعیت کنونی آنرا شایسته ابرام نمی داند، مستنداً به بندهای 3 و 5 ماده 371 و بند الف ماده 401 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی با نقض دادنامه مذکور، رسیدگی مجدد پرونده را به همان دادگاه صادر کننده (شعبه دوّم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد) ارجاع مینماید.

شعبه بیست و دوّم دیوان عالی کشور

رئیس شعبه : جنتی

عضومعاون : حضرتی

منبع: سامانه ملی آرای قضایی

آخرین آرای دیوان عالی کشور