نظریات مشورتی

در صورتی که زنی توسط همسر خود به قتل رسیده باشد و اولیای دم وی صرفاً همسر و فرزندان صغیرش باشند، به منظور رعایت مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده احتمالی ولی قهری و تضییع حقوق صغار در خصوص دیه پرداختی چه راهکاری وجود دارد؟

 توضیح آنکه وفق ماده 73 قانون امور حسبی مصوب 1319 در مواردی که ولی قهری وجود دارد، دادستان حق دخالتی ندارد؛ این در حالی است که در چنین مواردی پرداخت‌ کننده دیه خود ولی قهری است و تضییع حقوق صغار توسط وی امری محتمل است
نظریات مشورتی

شماره نظریه :7/1403/298 – تاریخ نظریه : 1403/08/07

استعلام:

در صورتی که زنی توسط همسر خود به قتل رسیده باشد و اولیای دم وی صرفاً همسر و فرزندان صغیرش باشند، به ‌‌منظور رعایت مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده احتمالی ولی قهری و تضییع حقوق صغار در خصوص دیه پرداختی چه راهکاری وجود دارد؟ 

 توضیح آنکه وفق ماده 73 قانون امور حسبی مصوب 1319 در مواردی که ولی قهری وجود دارد، دادستان حق دخالتی ندارد؛ این در حالی است که در چنین مواردی پرداخت‌ کننده دیه خود ولی قهری است و تضییع حقوق صغار توسط وی امری محتمل است؛ از طرفی مسدود سازی حساب بانکی صغار با توجه به شرایط اقتصادی و کاهش ارزش پول به مصلحت آنان نمی‌ باشد و ضرورت دارد شخصی امین وجه دیه را برای صغار تبدیل به احسن کرده و برای حفظ و نگهداری آن اقدام کند؛ در صورت عقیده به تعیین امین و یا قیم، چگونه می‌توان مشکلات عملی مربوط به جمع این دو در این مدت را مرتفع کرد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

با توجه به ماده 358 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و مستنبط از ماده 356 همین قانون، ولایت ولی قهری در جنایت عمدی نسبت به مولی‌ علیه در خصوص مورد جنایت ساقط است و در این خصوص ولی او، مقام رهبری است و رئیس قوه قضاییه با استیذان از مقام رهبری و در صورت موافقت ایشان، اختیار آن را به دادستان‌ها تفویض می‌کند؛ بر این اساس، در چنین فرضی وصول دیه و هزینه‌کرد آن برای مجنی‌ علیه صغیر در حکم موردی است که صغیر ولی قهری ندارد و باید وفق مقررات عام حاکم بر قضیه، قیم نصب شود.

منبع: اداره کل حقوقی قوه قضاییه

آخرین نظریات مشورتی

نظریات مشورتی

آیا نحوه تأیید گزارش اصلاحی توسط قاضی دادگاه صلح مستلزم ارجاع و تشکیل پرونده در دادگاه صلح است و یا آنکه مستلزم نظارت قضایی بر مفاد گزارش از حیث انطباق بر قانون و نظم عمومی و اخلاق حسنه است؟

از آنجا که گزارش اصلاحی صادره توسط شورای حل اختلاف با امضاء و تأیید دادگاه صلح اعتبار تام و قابلیت اجرا پیدا می‌کند و با

نظریات مشورتی

آیا دستور توقیف اجرای حکم می‌بایست در رأی دیوان عالی کشور ذکر شود یا اینکه دادگاه بدوی یا تجدیدنظر بدون ذکر آن نیز الزاماً می‌بایست دستور توقف و اخذ تأمین را به لحاظ تجویز اعاده دادرسی صادر نماید؟

مطابق ماده 478 قانون آیین دادرسی کیفری «هرگاه رأی دیوان عالی کشور مبنی بر تجویز اعاده دادرسی باشد یا طبق ماده 477 اعاده دادرسی پذیرفته

نظریات مشورتی

چنانچه متهم یا متهمان در جلسه دادگاه بدوی حاضر شده و بدون تفهیم اتهام و دفاع از خود، جهت صلح و سازش تقاضای مهلت نمایند و در راستای این امر جلسه دادگاه تجدید شده و صلح و سازشی هم انجام نشود و در جلسه بعد متهم یا متهمان حاضر نشوند، در این فرض رأی دادگاه حضوری است یا غیابی؟

منظور از «جلسه دادگاه» در ماده 406 قانون آیین دادرسی کیفری «جلسه رسیدگی» است که با توجه به ماده 359 همان قانون ترتیب آن مشخص

نظریات مشورتی

رای تصحیحی

با توجه به ماده ۳۰۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ و تبصره‌های آن، در موردی که اصل رأی